خشایارشا - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به محتوا جمع و باز کردن نوار کناری جستجو ابزارهای شخصی به سامانه وارد نشده‌اید بحث مشارکت‌ها ایجاد حساب کاربری ورود بازدید محتوا صفحهٔ اصلی رویدادهای کنونی مقالهٔ تصادفی کمک مالی همکاری تغییرات اخیر ویکی‌نویس شوید! راهنما تماس با ویکی‌پدیا ابزارها پیوندها به این صفحه تغییرات مرتبط بارگذاری پرونده صفحه‌های ویژه پیوند پایدار اطلاعات صفحه یادکرد پیوند این مقاله آیتم ویکی‌داده نسخه‌برداری ایجاد کتاب دریافت به‌صورت PDF نسخهٔ قابل چاپ در دیگر پروژه‌ها ویکی‌انبار به زبان‌های دیگر Afrikaans Alemannisch العربية مصرى Asturianu Azərbaycanca تۆرکجه Беларуская Български Brezhoneg Bosanski Català Čeština Cymraeg Dansk Deutsch Ελληνικά English Esperanto Español Eesti Euskara Suomi Français Galego עברית हिन्दी Hrvatski Magyar Հայերեն Bahasa Indonesia Italiano 日本語 ქართული Қазақша 한국어 Kurdî Кыргызча Latina Lëtzebuergesch Lietuvių Latviešu Malagasy मराठी Bahasa Melayu Nederlands Norsk nynorsk Norsk bokmål Occitan Polski پنجابی پښتو Português Română Русский Scots Srpskohrvatski / српскохрватски Simple English Slovenčina Slovenščina Српски / srpski Svenska தமிழ் ไทย Tagalog Türkçe Українська اردو Oʻzbekcha/ўзбекча Tiếng Việt Winaray 吴语 Yorùbá 中文 ویرایش پیوندها منوی ناوبری فضاهای نام مقاله بحث گویش‌ها بازدیدها خواندن ویرایش نمایش تاریخچه بیشتر خشایارشا از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد خشایارشا 𐎧𐏁𐎹𐎠𐎼𐏁𐎠 شاه شاهان شاه بزرگ شاه پارس شاه بابل فرعون مصر شاه کشورها سنگ نگاره خشایارشا، برفراز کوه رحمت، نقش رستم پنجمین شاهنشاه هخامنشی سلطنت اکتبر ۴۸۶ – آگوست ۴۶۵ پ.م. (۲۰ سال) پیشین داریوش بزرگ جانشین اردشیر یکم زاده ۵۱۹ پ.م. درگذشته ۴۶۶ پ‌.م. (۵۴ سال) آرامگاه کوه رحمت، نقش رستم همسر(ان) آمستریس[۱] فرزند(ان) امیتیس داریوش ویشتاسپ اردشیر یکم روزگونه هخامنش آرشام آرتاریوس تیفراتس رته‌شه خاندان هخامنشیان پدر داریوش بزرگ مادر آتوسا دین و مذهب مزدیسنا خَشایارشا یکم، (به پارسی باستان:)، یا خَشایارشای بزرگ،[۲] پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ، پنجمین پادشاه هخامنشی در سال‌های ۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از میلاد است. داریوش بزرگ پسران بسیاری داشت که بزرگ‌ترین آنها آرتابرزن بود، ولی داریوش خشایارشا را که بزرگ‌ترین فرزند آتوسا دختر کوروش بود به جانشینی برگزید. خشایارشا در سال ۴۸۶ پیش از میلاد در سی و چهار سالگی پس از مرگ پدر به پادشاهی رسید.[۳] خشایارشا بر کشوری فرمان می‌راند که بزرگترین شاهنشاهی تاریخ جهان از نگر درصد مردمانی که در آن می‌زیسته‌اند است. ۴۴ درصد مردمان جهان در این گستره زندگی می‌کرده‌اند.[۴] نام خشایارشا از دو بخش «خشای» به معنای «فرمان‌روا» و «آرشا» به‌معنای «قهرمان، مرد» پدید آمده‌است.[۵] معنای این نام می‌تواند «کسی که در میان شاهان پهلوان است»[۶] یا فرمانروای قهرمانان باشد.[۷] خشایار (اگزرسس) یعنی آنکه در راستی سلطنت می‌کند و وقتی که به سمت ولایتعهدی منسوب شد این لقب را بر او نهادند.[۸] محتویات ۱ منبع‌شناسی برای زندگانی خشایارشا ۲ سالشمار ۳ خشایارشا در عهد عتیق ۳.۱ دیدگاه‌های نادرستی اشونسک استر ۴ فرونشاندن شورش مصر و بابل ۵ لشکرکشی به یونان و رژه در آتن ۵.۱ تنگهٔ داردانل ۵.۲ نبرد ترموپیل ۵.۳ گشایش آتن ۵.۴ نبرد سالامیس ۵.۵ نبرد پلاته ۵.۶ نبرد میکال ۶ رویدادهای پس از جنگ با یونان ۷ چرایی ‌های ناکامی ایرانیان بر یونانیان ۸ کشته شدن خشایارشا به دست اردوان ۹ نشانه‌های باستانی به‌جامانده از خشایارشا ۱۰ نگارخانه ۱۱ جستارهای وابسته ۱۲ پانویس ۱۳ بازبُردها منبع‌شناسی برای زندگانی خشایارشا[ویرایش] نوشتار اصلی: منبع‌شناسی تاریخ ماد و هخامنشی نوشته‌های هرودوت از بن‌مایه‌های زندگانی خشایارشااست. نوشته‌های هرودوت ۹ پوشینه (جلد) است و هر پوشینه را ویژهٔ یکی از خدایان تاریخ، (خنیاگری، خندانندگی (طنز)، سوگ، پایکوبی، چکامه، ستارگان و گفتار) ساخته‌است. بن‌مایه‌های هرودت برای نگارش کتاب‌هایش نوشته‌های گاه‌نگاران و گزارش‌های گفتاری و رویدادهایی را که خود به چشم دیده هستند. از گاه‌نگارانی که از نوشته‌هایشان وام گرفته می‌توان هکاته را نام برد؛ ولی مهم‌ترین بن‌مایه‌هایش، خودش و بازگفت‌هایی هستند که راسته یا ناراسته از دیگران شنیده‌است.[۹] به‌راستی هر جا که هرودوت بازگوی گزارش‌های آگاهانه و درست بوده، نوشته‌هایش نیز با یافته‌های تازه و دپه‌های (سندهای) باستان‌شناسی هماهنگ است.[۱۰] با این همه، گرچه هرودت امانت داشته و دادمند بوده، داده‌هایش از غرض‌ورزی تاریخ‌گزارانی که او بازگوکننده‌شان است تهی نیست.[۱۱] هم‌چنین گرچه هرودوت به بن‌مایه‌های پرشماری دسترسی داشته، تنها بن‌مایه‌هایی را که از نگر او راست‌تر می‌نموده یاد کرده‌است؛ بنابراین باور کورکورانه به برداشت‌های تاریخی هرودت شایسته نیست.[۱۲] گاه‌نگاران امروزی بر این باورند که هرودوت همواره پرسمان‌های برجسته تاریخی را با افسانه‌پردازی آمیخته‌است. هرودوت زمان کودکی و بالندگی کوروش بزرگ را بر پایهٔ افسانه‌های تودگانه (عامیانه) و ناراستینه بازمی‌گوید. دربارهٔ زندگی کوروش او سه بازگفت دارد: از آگاهان پارسی، ژوستین و نیکلای دمشقی برگرفته از کتزیاس. ولی همهٔ این بازگفت‌ها بی‌گمان زاییده خواسته‌های سیاسی و تبلیغی است.[۱۳] در جای دیگر، هرودوت به نخستین آشنایی پارسیان با یونان، از راه پزشک دربار داریوش، دموکدس، می‌پردازد؛ ولی این بازگفت نیز با افسانه‌هایی ناهمساز با نگاه تاریخ‌نگاران امروزین درآمیخته است. افزون بر این هرودوت بارها گاهدادها (تاریخ روی‌دادها) و زمان‌بندی‌ها را درست یاد نکرده‌است.[۱۴] رویدادگزاران تاریخ هخامنشیان نیز گاه چنین غرض‌ورزی‌هایی را برای هرودت برشمرده‌اند. برای نمونه، برداشت‌ها و اندریافت‌های هرودوت از سرآغاز هخامنشیان درست نیست. او بر پایهٔ رویدادها و شنیده‌هایش، کشورگشایی‌های کوروش بزرگ را شبیخون‌های چادرنشینانی برای چپاول و دستبرد به سرزمین‌های دیگر یاد می‌کند. هم‌چنین پیروزی بر مادها را از سر بخت‌یاری و برآمده از دشمن‌یاری‌های (خیانت) پیرامونیان آستیاگ دانسته‌است. گواه‌های تاریخی بسیاری نشان از نادرستی برخی از گزارش‌های هرودت دارد. برای نمونه، دپه‌های بابلی و گزارش‌های گزنفون. گزنفون به‌سازی‌های جنگی و لشکری گسترده‌ای را برای پارس‌ها برمی‌شمرد: ساماندهی فرماندهی سپاه بر پایه سازمان ده‌هزار تنی، سازوبرگ دادن به نیروی سواره و ارابه‌سواران. با چنین سازمان‌دهی جنگی نمی‌توان دیدگاه هرودوت را در زمینهٔ پیروزی کوروش بر مادها و چادرنشین بودن پارس‌ها پذیرفت. با این همه شگفتا که بسیاری بر هرودوت به انگ هوادارای از خاوریان و از آسیایی‌ها (بربرها) بر وی حمله کرده اند، چه در روزگار باستان و چه در روزگار نوین.[۱۵] گروهی وی را افسانه‌پرداز و داستان‌ساز خوانده‌اند، از این میان پلوتارک، گاه‌نگار سدهٔ نخست میلادی، کتابی با نام غرض‌ورزی هرودوت نوشته‌است. سالشمار[ویرایش] سنگ نگاره خشایارشا بر فراز آرامگاه شاهی در نقش رستم ۴۸۶ پ.م.: پس از مرگ داریوش، فرزندش خشایارشای یکم بر تخت شاهی نشست.[۳] ۴۸۵ پ.م.: خشایارشا شورش مصر را سرکوب کرد و برادرش هخامنش را بر استان‌داری (ساتراپی) مصر گمارد.[۳] ۴۸۴ پ.م.: خشایارشا در سرکوب شورش بابل، سنگربندی‌های پدافندی آنجا و تندیس خدای مردوخ را ویران کرد.[۳] ۴۸۰ پ.م.: ارتش هخامنشی به یونان یورش برد و در شهر آتن رژه رفت ولی ناوگان دریای هخامنشی در نبرد سالامیس شکست خورد و سرانجام یورش‌های ایران در این سال پایان پذیرفت.[۳] ۴۷۹ پ.م.: در جنگ پلاته ایران از یونان شکست خورد.[۳] ۴۶۵ پ.م.: یکی از رای‌زنان (پاسداران) خشایارشا به نام اردوان، خشایارشا را کشت.[۳] ۴۶۵ پ.م.: اردشیر یکم پس از کشته شدن پدرش خشایارشا و برادرش داریوش، که جانشین بودنش روا بود، بر تخت شاهی نشست.[۳] خشایارشا در عهد عتیق[ویرایش] نوشتار اصلی: اخشورش عهد عتیق از اشونسک‌های (کتاب‌های مقدس) یهودیان است. کتاب استر پنجمین بخش از تخش یا همان عهد عتیق است. نسک استر به شه‌بانو شدن دختری یهودی به نام استر می‌پردازد. همانا استر همسر یهودی اخشورش، پادشاه پارس است و بسیاری اخشورش را همان خشایارشا می‌دانند. استر جایگزین شه‌بانوی وَشتی شده‌است تا یهودیان در ایران را از برنامه‌های‌ هامان برهاند. هامان وزیر اخشورش فرمان کشتار یهودیان را داده‌است و استر می‌کوشد تا از کشتار یهودیان پیش‌گیری کند. تلاش او با شکستن فرمان کشتار یهودیان به بار می‌نشیند. هم‌چنین‌ هامان به دار آویخته می‌شود (هر ساله جشن پوریم به یادآوری این رهایی برگزار می‌شود).[۱۶] دیدگاه‌های نادرستی اشونسک استر[ویرایش] بسیاری از پژوهندگان داستان استر را یک داستان افسانه‌آمیز که از افسانه‌های آشوری برگرفته شده‌است، می‌دانند.[۱۷] این داستان تنها در بن‌مایه‌های یهودی آمده‌است و نشانی از آن در گفته تاریخ‌نگاران یونانی و نشانه‌های به جا مانده از هخامنشیان نیست. هم‌چنین برخی از گاه‌نگاران یونانی پامی فشرند که خشایارشا تنها یک شه‌بانو به نام آمستریس داشته‌است. آمستریس به سال پیری رسیده‌است و از این رو جایگزینی شه‌بانو در زمان خشایارشا رخ نداده‌است.[۱۸] افزون بر این، نام همسر خشایارشا به گواه هرودوت، آمستریس دختر اتانس بوده ولی هیچ نشانی از وشتی یا استر در تاریخ هرودوت نیست.[۱۹] هم‌چنین، در نسک استر اخشورش (خشایارشا) بر بیش از ۱۲۷ استان از هند تا حبشه فرمان می‌راند و باژ بر زمین و کرانهٔ دریا می‌نهد؛ ولیک هیچ سخنی از یورش ناکام به یونان و گسترش پارسه نشده‌است. پافشاری نویسنده نسک استر بر ۱۲۷ استان شاهنشاهی ایران[۲۰] با راستینگی تاریخی بیست شهربانی ناسازگار است. هم‌چنین، بیش‌تر نام‌هایی که در این نسک آمده، نام‌های سامی و عبری و نه نام‌های ایرانی‌اند. این ناسازگاری‌ها گویا از روی ناآگاهی نویسنده از تاریخ ایران بوده‌است. به گفته مک‌کولوگ شاید اندکی راستی در پشت داستان استر باشد ولی نسک در دیسهٔ کنونی‌اش دارای کژی‌ها و دوگانگی‌هایی است. از این روی باید نسک را افسانه‌ای تاریخی و نه گزارشی تاریخی برشمرد. مهم‌ترین دلیلی که پژوهش‌گران بر بی‌پشتوانگی گزارش اشونسک استر دربارهٔ همسری خشایارشا به آن دست می‌یازند، این گفتهٔ هرودوت (۷٫۶۱) است که شه‌بانو خشایارشا آمستریس بود نه وَشتیِ اشونسک استر (استر، ۹:۱). آمستریس زنی بی‌اندازه نیرومند و کینه‌توز و با نفوذ بود. داستان واکنشش به دل باختن خشایارشا به دختری دیگر این کینه‌جویش را به خوبی نشان می‌دهد. دل‌باختگی خشایارشا در زمان بودن او در سارد هنگام لشکرکشی به یونان روی داد. خشایارشا نخست دل دادهٔ زن برادر خود ماسیست شد (نیاز به منبع دارد)؛ ولیک چون از او پاسخ نه شنید با دختر او آرتائونته نرد دل باخت (نیاز به منبع دارد). پادشاه به این زن جامه‌ای را بخشید که آمستریس بافته بود. آمستریس از این دلباختگی آگاه و سخت خشمگین شد. آیین باستانی بایسته می‌کرد که شهریار هر درخواستی را که در یک مهمانی پادشاهی از او می‌شد برآورده می‌کرد؛ از این رو آمستریس تا بزم زادروز شاه دست نگه داشت تا کینه‌اش را در این مهمانی بتوزد. آمستریس نیز درخواست کشتن مادر آرتائونته را کرد. خشایارشا نیز ناگزیر به خواستهٔ همسرش گردن نهاد. آمستریس دستور داد تا مادر آرتائونته را تکه‌تکه کنند (نیاز به منبع دارد). با این همه، برخی از پژوهندگان هماهنگی‌هایی را میان اشونسک استر و گزارش‌های تاریخی می‌یابند. از این میان استافورد رایت و ویلیام شِی می‌گویند که با پذیرفتن برخی ویرایش‌ها می‌توان وَشتی را با آمستریس یکی دانست.[۲۱][۲۲][۲۳] شِی می‌کوشد تا نشان دهد که هماهنگی‌هایی میان اشونسک و گزارش‌های تاریخی هست و آن را با رد دیدگاه‌های دیگران در نادرستی اشونسک همراه می‌سازد. از این میان، از دلیل‌هایی که برای نادرست بودن اشونسک استر می‌آورند آن است که چون که آمستریس / وَشتی پس از دست یافتن پسرش اردشیر اول به تاج و تخت در سال ۴۶۴ پ. م، فرمان و خواست خود را می‌رانده، استر نمی‌توانسته شه‌بانو شود. شِی در این باره یک گاه‌نگاری ساخته تا نشان دهد می‌توان این دلیل را رد کرد. در گاه‌نامه او شکافی در رویدادهای اشونسک استر میان سال سوم (استر، ۳:۱) و سال هفتم (استر، ۱۶:۲) هست. این شکاف درست هماهنگ است با نبود خشایارشا به دلیل لشکرکشی‌اش به یونان از سال ۴۸۰ تا ۴۷۹ پ.م. او می‌گوید: «در اصل هرودوت روایت خود دربارهٔ سلطنت خشایارشا در این برهه را (سال ۴۷۹ پ. م) پس از شرح آن رویدادهایی به پایان می‌رساند که در سال هفتم سلطنت متعاقب بازگشت شاه از لشکرکشی یونان اتفاق افتادند؛ بنابراین، این گفته که آمستریس بین سال‌های هفتم تا دوازدهم سلطنت ملکهٔ خشایارشا بوده، اغراق‌آمیز است، چرا که ما تا زمانی که پسرش اردشیر اول بر تخت پادشاهی ایران نشست هیچ آگاهی دیگری از او نداریم. با توجه به سکوت منابع، هیچ مدرک مشخصی وجود ندارد که نشان دهد آیا آمستریس از سال هفتم سلطنت خشایارشا تا پایان سلطنت او همسر اصلی اش به‌شمار می‌رفته یا نه.».[۲۴] از سوی دیگر، اشونسک تنها کاسته‌شدن جایگاه وَشتی را در پرده‌سرا می‌گزارد و نه کشته شدن یا جدایی‌اش از پادشاه. شِی می‌گوید که اگر کنش سنگ‌دلانهٔ آمستریس / وَشتی درست باشد و پس از بازگشت خشایارشا از باختر در شوش رخ داده باشد، شاه انگیزهٔ بیشتری در گزیدن همسری دیگر داشته‌است. از دیگر گواه‌هایی که به درستی استر می‌آورند، سخن کلاینز دربارهٔ زمان پیری آمسترس است. او برداشت رایت از سرنگونی و همراهی (آمستریس/ وشتی) را نادرست می‌انگارد. رایت می‌گوید: «دشواری دیدگاه رایت این است که (آمستریس/ وشتی) که در استر در سال سوم پادشاهی خشایارشا (۴۸۳/۴) سرنگون شد، بر اساس گفتهٔ هرودوت دست کم در بخشی از مبارزهٔ خشایارشا علیه یونان (۴۸۱–۴۷۹ پ. م) همراه اوست.»[۲۵] او گوید که نباید وَشتی و آمستریس را یکی شمرد. هم‌چنین در رد همراهی آمستریس با خشایارشا به گفتهٔ هرودت دست می‌یازد. هرودت می‌گوید که آمستریس یک بار به اندازه شمار پسران و دخترانی که در کنار رود اسرومون در تراس به خاک سپرده شده بودند، پارسی به خاک سپرد. برخی چنین برداشت کرده‌اند که این خاک‌سپاری نشان از هم‌راهی آمستریس با خشایارشا در لشکرکشی‌ها بوده‌است؛ ولی شِی می‌گوید که این برداشت درست نیست. هرودوت نمی‌گوید که آمستریس همراه خشایارشا بود؛ او به روشنی می‌گوید که این روی‌داد هنگامی که آمستریس «رو به پیری» بود رخ داده‌است.[۲۶] افزون بر آنچه گفته شد، پژوهندگان هماهنگی‌هایی دیگری نیز میان اشونسک استر و گزارش‌های هرودت می‌یابند. برای نمونه، بر پایهٔ نوشتهٔ آندره باروک[۲۷] و مور[۲۸] اَخشورُش در استر را با آن‌که هرودوت گزارش می‌دهد یکسان می‌دانند. باروک می‌گوید آخشورش که در استر آمده‌است «به‌طور کامل با خشایارشایی که از طریق هرودوت می‌شناسیم مطابقت دارد.» مور در این باره می‌گوید: «بیش تر آنچه نویسندهٔ استر دربارهٔ خشایارشا می‌گوید به گونه‌ای نسبتاً دقیق بر آنچه این نویسندهٔ یونان باستان می‌بایست دربارهٔ چنین چیزهایی می‌گفته‌است، مطابقت دارد.» از دیگر نمونه‌هایی که اخشورش گزارده شده در اشو نسک استر یکسان می‌داند نگارهٔ شناخته‌شدهٔ استر در کنیسهٔ دورااروپوس است. این نگاره اخشورش را با شلوار پارتی نشسته بر تخت پادشاهی نشان می‌دهد. دالیا لویت-تاویل می‌گوید: «در نتیجه، نظر ما این است که صحنهٔ نشستن اَخشورُش بر تاج و تخت نماد حق‌الهی و مشروع شاه ایران برای پادشاهی است، چنان‌که نقش او به عنوان حامی قانون و عدالت مروج چنین حقی است.»[۲۹] فرونشاندن شورش مصر و بابل[ویرایش] خشایارشا پس از نشستن به تخت با لشکری به سوی مصر رفت و توانست که شورشی را که در آن جا بر پا شده بود فرو بنشاند. او برادر خود هخامنش را ساتراپ (شهربان) مصر کرد و بزرگ‌زادگان و دین‌بران مصر به کارانه و آزادکاری‌های پشین خود بازرسانید. این شورش در سال (۴۸۶ پیش از میلاد) روی داد. بابل نیز در همین زمان‌ها سر به نافرمانی برداشت. همانا خشایارشا توانست شورش را فرو بنشاند و زوپیر از سوی ایران شهربان بابل شد؛ ولی پس از چندی شهربان کشته شد و پسرش بغابوخش (مگابیز دوم به نوشته یونانی‌ها) به جای او برگماشته شد. هرودوت در کتاب خود می‌نویسد که به دستور خشایارشا دژ و پرستش‌گاه‌های بابل را رمباندند و خدای بزرگ آنها را به ایران آوردند. این تندیس زرین نزد بابلیان بسیار ارجمند بود و هر پادشاهی باید در آغاز سال بابلی دست آن را می‌گرفت. خشایارشا از شورش بابل آن اندازه آزرد که از آن پس فرنام شاه بابل را از فرنام‌های خود زدود و خود را تنها شاه پارسی‌ها و مادی‌ها خواند.[۳۰] بدین سان بابل با شورش‌های بسیار از پایتختی بی‌بهره شد. در آینده شهرهای دیگری از آن سرزمین چون نیپور، سلوکیه، تیسفون و بغداد پیشرفت کردند. شورش بابل در سال سوم یا چهارم پادشاهی خشایارشا برابر با سال (۴۸۲ یا ۴۸۱ پیش از میلاد) روی داد. در بابل، زیگورات بزرگ (اته منانکی) و معبد مردوک (اساگیلا) ویران شدند. آریان (۳:۱۶) نوشته‌است: «اسکندر که وارد بابل شد پیشنهاد کرد اهالی بابل پرستشگاه‌هایی را که خشایارشا ویران کرده بود، از نو بسازند، به ویژه پرستشگاه بل که بیش از همهٔ خدایان مورد احترام بابلیان بود.» استرابو (Geography 16:15) نوشته‌است که اسکندر نتوانست این زیگورات را بازسازی کند. همه این کارها درست وارونهٔ آن سیاست دلجویانه‌ای بود که کوروش بنیاد نهاده بود. خشایارشا بایست در دوران طولانی اقامت پیش از پادشاهی خود در بابل به خوبی با مذهب بابلیان و آیین آن آشنا شده باشد. او می‌دانست که پیکرهٔ مردوک برای برگزاری مراسم جشن سال نو ضرورت دارد.[۳۱] لشکرکشی به یونان و رژه در آتن[ویرایش] نوشتار اصلی: جنگ‌های ایران و یونان گسترهٔ ایران در سال ۴۹۰ پیش از میلاد. داریوش بزرگ در واپسین سال‌های زندگانی می‌خواست که برای تاوان‌خواهی از یونانیان برای چپاول و به آتش کشیدن سارد پایتخت لیدیه و هم‌چنین به تاوان شکست سپاه ایران، در نخستین سری جنگ‌های ایران و یونان و نبرد ماراتون، به یونان لشکر بکشد؛ ولی پیش از آن داریوش زندگی را بدرود گفت. پس از او پسرش خشایارشا آهنگ خونخواهی کرد تا کار پدر را به سرانجام برساند. شاید به جز این، آنچه وی را به این اندیشه انداخت، پافشاری مردونیه (داماد داریوش بزرگ و پسر گبریاس) و به ویژه دورشدگان (تبعیدیان) آتنی در پناه دربار بود. در خود آتن هم همانا این خون‌خواهی را پیش‌بینی می‌کردند و تمیستوکل سردار آتن پس از سرگذشت ماراتون، بخش بزرگی از سرمایهٔ آتن را در راه توانمندی نیروی دریایی هزینه کرد. سرانجام خشایارشا آهنگ جنگ با یونان کرد و بی‌گمان نیرویی را که پیش از دیده نشده بود آماده کرد؛ ولی این نیرو آن اندازه هم که هرودوت می‌داود (داوی می‌کند)، نمی‌توانست ارتشی میلیونی باشد، چرا که چنین شمار سپاه و افزارها اگر هم سازوبرگش برای خشایارشا شدنی بود، آماده کردن افزار و توشهٔ آن در سرزمین‌های تراکیه و مقدونیه انجام‌پذیر نبود. بااین همه، این که هرودوت می‌گوید چهل و هشت تیرهٔ گوناگون درین سپاه بوده‌اند شاید درست باشد. بر پایهٔ گفتهٔ هرودوت خشایارشا در بهار سال ۴۸۰ پیش از میلاد از لیدی به سوی یونان لشکر کشید. تنگهٔ داردانل[ویرایش] نوشتار اصلی: پل‌های موقت خشایارشا تنگهٔ داردانل جایگاه تنگهٔ داردانل. با نوآوری خشایارشا پلی از کرجی‌ها بر روی داردانل (هلس پونت)، به دست اندازه‌گیران مصری، فنیقی و (لبنانی) ساخته شد که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن گذشته و به خاک یونان درآید. یونانی‌ها که در برابر این تندآب سپاه، ستیزه‌جویی را بیهوده یافتند در مقدونیه و تسالی (در کانون یونان) هیچ ایستادگی نشان ندادند و تا آن جا که در خود آتن هم دربارهٔ جنگ دودلی و لغزش در میان بود[۳۲] ولی کسی از آتن به نام تمیستوکل گام پیش نهاده مردم را به جنگ و افزارآرایی آن برانگیخت، سرانجام پشتیبانان جنگ پیروز شدند و شهرهای دیگر یونانی هم که اسپارت و سی شهر دیگر از آن میان بودند، به دشمنی ایران در یک هم‌پیمانی یونانی درآمدند.[۳۳] نبرد ترموپیل[ویرایش] زمان و جای جنگ میان سپاه ایرانیان و یونانیان. نخستین جنگ از دومین سری جنگ‌های ایران و یونان نبرد ترموپیل بود. چون یونانیان می‌دانستند که در دشت گسترده از پس سپاهیان سواره ایران برنخواهند آمد، نیروهای یونانی در تنگهٔ ترموپیل باریکه‌ای میان کوه و دریا در چشم به راه دشمن نشستند. در نبرد ترموپیل فرماندهی نیروی زمینی یونان با لئونیداس پادشاه اسپارت بود و فرمان‌دهی نیروی دریایی را آوری بیاد بر دوش داشت. در آغاز جنگ در دریا درگرفت که از برای بادهای تندی که وزید برنامه‌های جنگی ایران کارساز نیفتاد و نبرد دریایی بدون این که برآیند صددرصد داشته باشد، پایان یافت. در این هنگام نیروی ایران که از راه خشکی پیش می‌آمد به تنگهٔ ترموپیل رسید و به سپاه لئونیداس برخورد. گذر از تنگه برای سپاه سترگ خشایارشا شدنی نشد ولی فرماندهٔ سپاه ایران از یک کوره‌راه، خود را به پشت سپاه یونانی رساند و سپاه یونانی پراکنده شد و تنها لئونیداس سردار و پادشاه اسپارتی و یک دستهٔ اندک از کسان اسپارت که او خویشتن برگزید،[۳۴] در آنجا پایداری از خود نشان دادند و خود را به کشتن دادند، تا مردمشان بتوانند پشت بنشینند. گشایش آتن[ویرایش] نوشتار اصلی: فتح آتن در زمان خشایارشا پس از گشایش ترموپیل آتن نیز در معرض یورش بود و آتنی‌ها ناچار همراه زنان و کودکان خویش، به سوی آبخوست سالامیس در جنوب آتن روانه شدند. پس از اینکه خشایارشا به آتن درآمد اردوگاه خود را در بیرون آتن برپا کرد. وی می‌دانست که یونانیان در پلوپونز در جنوب یونان ارتشی دارند و پیش‌بینی می‌کرد که آن ارتش به آتن بیاید و وی را در آن شهر در چنبره اش بگیرد. این بود که ارتش ایران را در برون از آتن گرد آورد. پس از درآمدن به شهر، خود خشایارشا همراه با گارد جاوید در ساختمان «پوله ته ریوم» که ساختمان مجلس سنای آتن بود ماند. روزی که ارتش ایران به آتن درآمد در آن شهر حتی یک کس هم به چشم نمی‌خورد، ولی ساختمان آکروپل پر از مردمانی بود که به آن پناه برده بودند تا خدای آتنه که خدای آتن بود از آنها نگاهداری کند. همین هم شد و خشایارشا فرمود که کسی آنها را نیازارد. آنهایی که در آکروپل گرد آمده بودند کسانی بودند که نتوانسته بودند خود را از آتن دور کنند، برخی از آنها از روی کمبود ترابرها و برخی از روی نداشتن دارایی در پرستشگاه بزرگ بست نشسته بودند. به امید این که خدای آتنه آنتیان را خواهد رهانید، از همین روی خشایارشا از یورش به آکروپل و کسانی که در آن بودند بازایستاد. خشایارشا می‌دانست آنهایی که در آکروپل نشسته‌اند از نبود خواربار به تنگ خواهند آمد و به آنها آزادی داد که از آنجا برون آیند و برای خود خوراک فراهم آورند.[۳۵] نبرد سالامیس[ویرایش] پس از گشودن آتن اگر ایرانیان خودشان دست به جنگ نمی‌زدند، داستان پایان یافته بود و یونانی‌ها جز گردن نهادن چاره‌ای نداشتند. به راستی به جنگ دیگری نیاز نبود، چرا که نیروی دریایی ایران در آن هنگام بر دریاها چیره بود. با این همه، در دریا نیرنگ تمیستوکل نیروی دریایی ایران را در تنگنای گذرگاه سالامیس به یک جنگ بی‌پروایانه واداشت و تنگی جا و میدان کار آسیب و کشته‌های بسیاری را برای این ناوگان سترگ به بار آورد.[۳۶] پس از گشایش آتن، یونانیان کنکاشیدند. یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکل باور داشت که در آبخوست سالامیس به پدافند بپردازند. نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت و خود را از هواداران ایران نشان داده گفت که چون سپاهیان یونان می‌خواهند بگریزند هنگام آن است که سپاه ایران آنان را یک‌سره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته، ناوگان مصری فرمانبردار ایران، آبخوست پنسیلوانیا را گرفت. یونانیان در آبخوست سالامیس گیر افتادند و از این روی گفتند یا باید در همین‌جا پایداری کنیم یا نابود شویم و این همان چیزی بود که تمیستوکلس می‌خواست. هرودوت دربارهٔ فرماندهان نیروی دریایی ایران چنین نوشته‌است، از میان فرماندهان یک فرمانده برجسته به نام بانو آرتمیس هست که از یاد نامش نتوان خودداری کرد. به نگر من بسیار دور و شگفت‌انگیز می‌نماید که این بانو پاد یونان برخاست. پس از مرگ شوهرش فرمان‌روایی کاریا به دستش افتاد و خود با اینکه پسر بزرگی داشت و نیازی به یاری او در جنگ نبود، خود در نیروی دریایی خشایارشا انبازید و ازخودگذشتگی‌ها کرد. هیچ‌کدام از فرماندهان پیرو ایران به اندازهٔ او به خشایارشا کنکاش درست نداده و راه‌نمایی گران‌بها نکرد.[۳۷] پیش از جنگ سالامیس همهٔ فرماندهان ایران، رایشان با درگیری با نیروی دریایی یونان بود مگر نگر یک تن و آن رای دیگر را آرتمیس داد.[۳۸] نیروی دریایی ایران در نبرد سالامیس پاد کشتی‌های یونانی که آرایش رسته‌ای داشتند از روی تنگی جا ستونی یورش برد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن جای گرفت. جنگ تا شب دنبال شد و در این جنگ بیش از نیمی از کشتی‌های ایران نابود شدند و بنابراین سپاه ایران پشت نشست. یونانیان که نخست از پیروزی خود آگاه نبودند، در بامداد روز پسین با شگفتی دیدند که از کشتی‌های ایرانی نشانی نیست. در همین زمان خشایارشا پیام‌های بدی از ایران دریافت کرد و از این روی با سرداران خود کنکاشید. نگر مردونیه این بود که خود مردونیه با سیصد هزار سپاهی برای گشایش همهٔ یونان در این سرزمین بمانند و خشایارشا به ایران بازگردد. پادشاه پس از رایزنی با آرتمیس این نگر را پذیرفت و با بیش‌تر سپاه خویش به پارس بازگشت. نبرد پلاته[ویرایش] شهر باستانی پلاته در یونان. خشایارشا مردونیه را با شمار چشمگیری از نیروهایش در یونان به جای گذاشت که به گفتهٔ هرودوت سیصد هزار تن بوده‌اند. پژوهندگان برآنند که شمار درست آنان نزدیک به صد هزار یا شصت هزار تن بوده‌است.[۳۹][۴۰][۴۱] مردونیه به یونانیان پیشنهاد داد که اگر از ایران فرمان پذیرند، در کارهای درون‌کشوری خویش آزادند؛ ولی آنان این پیشنهاد را نپذیرفتند. دوباره جنگی درگرفت و مردونیه آتن را باز شکست داد.[۳۶] سپس، به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در نزدیکی پلاته، صدهزار یونانی رویاروی مردونیه رسته‌ها آراستند و زد و خورد خونینی میان مردونیه و پوزانیاس (پائوزانیاس) روی داد. در آغاز انگار که ایرانیان پیروز هستند چرا که بی‌اندازه دلاوری کردند ولی این‌گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ، با تیری کشته شد و سپاه بی‌سردار ایرانی نبرد بی‌بهره‌ای را آغازیدند که تنها سه هزار ایرانی از آن جان به در بردند. نبرد میکال[ویرایش] واپسین نبرد از دومین چرخهٔ جنگ‌های ایران و یونان نبرد میکال بود. بخشی از نیروی دریایی ایران هم که در نزدیکی دماغهٔ میکال (در جنوب باختری آسیای کوچک) جای داشت در همین زمان به دست یونانی‌ها نابود شد. پس از آن شکست، دریای اژه نیز به دست یونانیان افتاد دریایی که داریوش رسیدن بدان را برای نگاه‌داری درهٔ نیل (مصر) بایسته می‌شمرد.[۳۶] محققان بر این باورند که هر چند هر دو نبرد پلاته و میکال در ماه اوت سال ۴۷۹ پ. م روی داده‌اند، اما نبرد میکال (موکاله) بایست پس از جنگ پلاته رخ داده باشد.[۴۲] رویدادهای پس از جنگ با یونان[ویرایش] سنگ‌نبشتهٔ سه زبانهٔ خشایارشا سرلشکر پوزانیاس (پائوزانیاس) برادرزادهٔ لئونیداس از روی خردسالگی پسر لئونیداس، سرپرست این شاه‌زاده بود و گذارانه بر اسپارت فرمان می‌راند، پوزانیاس پنهانی با دربار خشایارشا چانه‌زنی می‌کرد. پوزانیاس می‌خواست ایران دوباره بر روند سیاسی یونان چیره شود. لو رفتن این چانه‌زنی‌ها، مایهٔ رسوایی و مرگ پوزانیاس، در سال ۴۷۰ پیش از میلاد شد.[۳۶] تمیستوکلس پیروز آتنی نبرد سالامیس، پس از رانده شدن از آتن به دربار ایران در شوش پناه برد و شاید نخستین نام‌آور باختریست که در دربار ایران می‌توانست با زبان ایرانی سخن بگوید.[۴۳] پس از پیش‌نشستن ایرانیان، یونانیان با به چنگ آوردن بسفور و داردانل آنچه را در افسانه‌های پهلوانی خویش در جنگ تروآ برای آن کوشیده بودند، در چنگ خویش یافتند. پس از چندین سال نیز به دارایی‌های ایران حمله کردند و برخی از آبخوست‌های باختری آسیای کوچک، چون قبرس را به چنگ درآوردند.[۳۶] چرایی ‌های ناکامی ایرانیان بر یونانیان[ویرایش] سنگ‌نبشتهٔ سه زبانی خشایارشا بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ تچر تاریخ نویسان علت ناکامی ایران را در گشایش همهٔ یونان چنین برمی‌شمرند: ۱. پرهیز پذیر بودن این جنگ‌ها برای ایران: براستی ایران نیازی به این لشکرکشی‌ها نداشت. خشایارشا با ساستارهای (سیاستهای) درست بهتر می‌توانست به خواستش برسد تا با این جنگ‌ها و لشکرکشی‌های کلان.[۴۴][۴۵] شمار بیش از اندازه سپاهیان ایران: هر چند بازگفت‌ها و شمارهای یونانی‌ها، در این باره آشکارا بسیار گزاف برمی‌آید. درخور نبودن جنگ‌افزار ایرانیان در برابر جنگ‌افزارهای سنگین یونانیان: به جز هنگ جاویدان، ماندهٔ سپاه ایران ناورزیده بودند و از افزارهایی سبک هم‌چون تبر داشتند. ناهمواری جلگه‌های یونانی: سپاهیان سوارهٔ ایران به جنگ در جلگه‌های گسترده خو کرده بودند و نمی‌توانستند به سپاهیان پیاده در سرزمین کوهستانی و گذرگاه‌های تنگ یونان کمک کنند. آغاز جنگ و نبردی دیگر در سالامیس: براستی نیازی نبود و در پایان مایهٔ ناآگاهی ارتش و نیروی دریایی ایران شد. ۶. انگیزهٔ بالای یونانیان: یونانیان مردمانی خودسالار بودند و تن به فرمان‌برداری از ایران نمی‌دادند. در لشگریان ایران آن شور و از خودگذشتگی یونانی‌ها نبود. یونانیان در و برای خانهٔ خود می‌جنگیدند و پیروزی و شکست، پرسمان زندگانیشان بود.[۴۶] کشته شدن خشایارشا به دست اردوان[ویرایش] گویند که خشایارشا از شاه‌بانو آمستریس شش یا هفت فرزند و از دیگر همسرانش پنج فرزند داشت. خشایارشا پس از ۲۰ سال پادشاهی، در اکتبر ۴۶۵ پیش از میلاد در خواب‌گاه خویش به دست فرنشین هنگ شاهنشاهی اردوان و یک خواجه به نام میترا یا اسپنت‌میترا که با یکدیگر هم‌دست شده بودند، کشته شد. سپس اردوان پسر بزرگ خشایارشا به نام داریوش را کشت. چون پسر دوم پادشاه، ویشتاسپ که استاندار باکتریه بود، نیز از پایتخت دور بود، اردوان چند ماه جانشینی پادشاه را داشت. او گذارانه، اردشیر، پسر سوم خشایارشا را بر تخت نشاند. اردوان و پسرانش می‌خواستند به‌هنگام اردشیر را نیز از میان بردارند، ولی اردشیر از این نیرنگ آگاه شد و پیش‌دستی کرد. در پی یک زدوخورد درونی که در چهار دیوار پرده‌سرا درگرفت، اردشیر یکم اردوان و پسرانش را کشت و خود را شاهنشاه خواند.[۴۷] سپاهیان ارتش خشایارشا از راست به چپ: سرباز کاپادوکیهای، سرباز ارمنی و درفش‌دار پارسی. ارتش ایران و چهرهٔ سپاهیان هخامنشی در زمان خشایارشا، از راست به چپ: سرباز پیاده آشوری، کمان‌دار بابلی، سرباز پیاده پارسی، سرباز پیاده کلدانی. نشانه‌های باستانی به‌جامانده از خشایارشا[ویرایش] آرام‌گاه خشایارشا، نقش رستم. خشایارشا در تخت جمشید که به دستور پدرش داریوش ساخته شده بود کاخ‌های دیگری ساخت که بر بزرگی و شکوه این گنجینهٔ باستانی افزود. سنگ‌نبشته‌ای که از خشایارشا در سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه بر روی کوه الوند در همدان در کنار سنگ‌نبشتهٔ داریوش بزرگ به جای مانده و هم‌چنین سنگ‌نبشته(ها) ای دیگر در ارمنستان. او در سنگ‌نبشتهٔ گنج‌نامه می‌نویسد: خدای بزرگ است اهورامزدا، بزرگ‌ترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمان‌روا از میان فرمان‌روایان بی‌شمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای مردمان بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی. پادشاه پیشین: داریوش بزرگ خشایارشا شاهنشاه ایران ۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از میلاد. جانشین: اردشیر یکم نگارخانه[ویرایش] سنگ‌نگارهٔ خشایارشا در پارسه سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه در همدان سنگ‌نبشتهٔ دو زبانه از خشایارشا در تخت جمشید سنگ‌نبشتهٔ سه زبانه خشایارشا در وان ترکیه تکهٔ یک سفال شکسته با بخشی از نام خشایارشا که برروی آن کنده شده‌است. موزه لوور. آرامگاه خشایارشا در نقش رستم آرامگاه خشایارشا در نقش رستم، پارسه آرامگاه خشایارشا در نقش رستم درون آرامگاه خشایارشا اول نقش رستم جستارهای وابسته[ویرایش] اخشورش آمستریس نبرد پلاته نبرد میکال کانال آتوس نبرد ترموپیل نبرد سالامیس نبرد آرتمیزیوم آرامگاه خشایارشا جنگ های ایران و یونان پل‌های موقت خشایارشا فتح آتن در زمان خشایارشا فهرست شاهان هخامنشی منبع‌شناسی تاریخ ماد و هخامنشی پانویس[ویرایش] ↑ Smith, William (1867). "Amestris (I)". In William Smith. Dictionary of Greek and Roman Biography and Mythology. 1. Boston: Little, Brown and Company. p. 137. ↑ "Xerxes the Great". ancienthistory.about. Retrieved 26 January 2014. ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org ↑ [نیازمند منبع موثق در پیوند درج شده تأییدی براین مدعا بزرگ یافت نشد-empire-by-percentage-of-world-population کتاب رکوردهای گینس- هخامنشیان، بزرگترین امپراتوری دنیا] ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/xerxes-1-name ↑ فرمان‌های شاهنشاهان هخامنشی، رلف نارمن شارپ ص ۱۶۱ ↑ Schmitt، Rüdiger. «XERXES i. The Name». Encyclopædia Iranica. دریافت‌شده در ۲۰۱۲-۰۴-۱۵. ↑ هرتسفلد، ارنست (۱۳۵۴). تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی. تهران: انجمن آثار ملی. صص. ۷۸ و ۷۹. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 37. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 37. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 35-36. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 36. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 38. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 38. ↑ جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 36-37. ↑ برای داده‌های بیشتر برگردید به: کتاب استر ↑ پیامبر آریایی، ص ۲۹۲ ↑ هرودوت و آشیل در نمایش حزن‌انگیز پارسی ها ↑ McCullough، W. S. «AHASUREUS». Encyclopædia Iranica. دریافت‌شده در ۲۰۱۲-۰۴-۱۵. ↑ استر ۲:۱ ↑ J. S. Wright, The Historicity of ther Book of Esther, in New perspectives on the Old Testament rd, J. Barton payne (Waco: Word, 1970), pp. 40-41 ↑ Shea، Esther and History، 235. ↑ Yamauchi، Persia and the Bible، 251. ↑ Shea، Esther and History، 240. ↑ D. J. Clines, Ezra, Nehmiah, Esther (Grand Rapids: Eerdmans, 1984), p. 258 ↑ How and Wells, Commentary, 2: 169, W. H. Shea, Eshter and History, AUSS 14, 1976, p. 240 ↑ A. Barrucq, Esther et La cour de Suse, Bible et Terre sainte 39, 1961,p.3 ↑ C.A Moore, Archalogy and the Book of Esther, BA 38, 1975, p.69 ↑ D.Lavit-Tawil, , p.74 ↑ زرین کوب، ص ۱۶۳. ↑ G. Beramin, Le song de Xerxes et Le rite babylonien du subsitute royal, REG 69, 1956,p.303-313 ↑ زرین کوب، ص ۱۶۴ ↑ پیرنیا، ص ۱۳۰ ↑ هرودوت، ص ۴۰۷ ↑ برای داده‌های بیشتر برگردید به: تحقیقات تاریخ آتن، پروفسور بارن انگلیسی. ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ۳۶٫۳ ۳۶٫۴ زرین کوب، ص ۱۶۵ ↑ هرودوت، ص ۳۸۲ ↑ هرودوت، ص ۴۴۶ ↑ یامااوچی، ایران و ادیان باستانی، 242. ↑ Bangtson، Greeks and the Persians، 61. ↑ Burn، Persia and the Greeks، 511. ↑ Cook، Persian Empire، 124. ↑ زرین کوب، ص ۱۷۵ ↑ زرین کوب، ص ۱۶۶ ↑ پیرنیا، ص ۱۳۵ ↑ پیرنیا، ص ۱۳۶ ↑ زرین کوب، ص ۱۶۹ بازبُردها[ویرایش] زرین‌کوب، عبدالحسین (۱۳۶۲). تاریخ مردم ایران، تاریخ ایران قبل از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر. پیرنیا، حسن (۱۳۶۲)، ایران باستان، دنیای کتاب یامااوچی، ادوین. ام (۱۳۹۰). ایران و ادیان باستانی. ترجمهٔ منوچهر پزشک. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۸۹۱-۴. عطایی، امید (۱۳۸۶)، پیامبر آریایی، تهران: انتشارات عطایی، شابک ISBN ۹۶۴-۳۱۳-۶۰۱-۹ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) هرودوت (۱۳۵۶). تاریخ هرودوت. ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران. عبدالعظیم رضایی (۱۳۸۱)، تاریخ ده هزار ساله ایران، تهران: اقبال دهخدا، لغت نامه، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران داندامایف، محمد عبدالقدیرویچ (۱۳۸۹). تاریخ سیاسی هخامنشیان. ترجمهٔ فرید جواهرکلام. تهران: انتشارات فرزان روز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۱-۳۱۰-۷. جعفری دهقی، محمود (۱۳۹۱). بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت). شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۷۸۰-۰. ن ب و خشایارشا شاهنشاه هخامنشی (۴۸۶–۴۶۶ ق.م.) فرعون سلسلۀ بیست هفتم مصر (۴۸۶–۴۶۶ ق.م.) زندگی و سیاست دومین تهاجم ایرانیان به یونان • کانال خشایارشا • پل‌های موقت خشایارشا • نبرد ترموپیل • نبرد آرتمیزیوم • فتح آتن در زمان خشایارشا • نبرد سالامیس • نبرد پلاته • نبرد میکال سازه‌ها کاخ آپادانای تخت جمشید • کاخ تچر • کاخ هدیش • دروازه ملل سنگ‌نبشته‌ها سنگ‌نبشته کاخ دروازه کشورها • سنگ‌نبشته ایلامی و بابلی پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید • سنگ‌نبشته خشایارشا در ترکیه مرتبط جنگ‌های ایران و یونان • اخشورش خویشاوندان سرشناس داریوش بزرگ (پدر) • آتوسا (مادر) • کوروش بزرگ (پدربزرگ مادری) • ویشتاسپ (پدربزرگ پدری) • آمستریس (همسر) • اردشیر یکم (پسر) • هخامنش (برادر) • ماسیشته (برادر) • ویشتاسپ (برادر) ن ب و شاهنشاهان هخامنشی کوروش بزرگ • کمبوجیه • بردیا • داریوش بزرگ • خشایارشا • اردشیر یکم • خشایارشای دوم • سغدیانه • داریوش دوم • اردشیر دوم • اردشیر سوم • اردشیر چهارم • داریوش سوم • اردشیر پنجم ن ب و فرعون‌ها تبارشناسی دودمان: ۴م • ۱۲م • ۱۸م • ۱۹م • ۲۰م • ۲۱م • ۲۵م • ۲۶م • ۲۷م • ۳۱م • بطلمیوسی دورهٔ پیش‌دودمانی (پیش از ۳۱۵۰ پ. م.) مصر سفلی سکیو • خیو • تیو • تش • نهب • وزنر مصر علیا شاه عقرب یکم • ایری هور • کا • شاه عقرب دوم • نارمر دورهٔ آغازین دودمانی (۲۸۶۶–۳۱۰۰ پ. م.) دودمان ۱ منس • هورآها • دجر • دجت • دِن • آنجیب • سمرخت • قاعا دودمان ۲ هوتپ سخموی • رانب • نینت جر • با • نوب نفر • وِنِگ نبتی • سنج • پریبسن • سخمیب • نفرکارع یکم • نفرکاسوکار • هوجفای یکم • خسه‌خموی پادشاهی کهن (۲۱۸۱–۲۶۸۶ پ. م.) دودمان ۳ ساناخت • جوزر • سخم‌خت • خبا • هونی دودمان ۴ سنفرو • خوفو • جدفرع • خفرع • منکورع • شپ‌سسکاف دودمان ۵ اوسرکاف • ساحورع • نفریرکارع کاکای • شپسس‌کارع • نفرفرع • نیوسررع • منکاوحور کایو • جدکارع • اوناس دودمان ۶ تتی • اوسرکارع • پپی یکم • مرنرع یکم • پپی دوم • مرنرع دوم • نیتیکرت♀ دورهٔ نخست میانی (۲۰۴۰–۲۱۸۱ پ. م.) دودمان‌های ۷ و ۸ نچرکارع • قاکارع ایبی دودمان ۹ و ۱۰ ختی یکم • مریکارع • ختی ششم پادشاهی میانه (۱۷۸۲–۲۰۴۰ پ. م.) دودمان ۱۱ منتوهوتپ یکم • اینتف یکم • اینتف دوم • اینتف سوم • منتوهوتپ دوم • منتوهوتپ سوم • منتوهوتپ چهارم دودمان ۱۲ آمنمهات یکم • سنوسرت یکم • آمنمهات دوم • سنوسرت دوم • سنوسرت سوم • آمنمهات سوم • آمنمهات چهارم • سوبک نفرو♀ دورهٔ دوم میانی (۱۵۷۰–۱۷۸۲ پ. م.) دودمان ۱۳ وگاف • آمنی اینتف چهارم • هور • سوبک‌هوتپ دوم • خنجر • سوبک‌هوتپ سوم • نفرهوتپ یکم • سوبک‌هوتپ چهارم • مرنفررع ای • نفرهوتپ دوم دودمان ۱۴ نهه‌سی • مرجفارع دودمان ۱۵ ششی ماعیبرع • یاکوب‌هر • خیان • آپوپی • خامودی دودمان ۱۶ چهوتی • نبیریو یکم • ددوموسه یکم دودمان ۱۷ سوبکم‌سف یکم • سوبکم‌سف دوم • اینتف هفتم • تائو یکم • تائو دوم • کاموسه پادشاهی نوین (۱۰۷۰–۱۵۷۰ پ. م.) دودمان ۱۸ اهمسه یکم • آمنهوتپ یکم • توتمس یکم • توتمس دوم • حتشپسوت♀ • توتمس سوم • آمنهوتپ دوم • توتمس چهارم • آمنهوتپ سوم • آخناتون • اسمنخ‌کارع • توت‌عنخ‌آمون • آیی • هرمهب دودمان ۱۹ رامسس یکم • ستی یکم • رامسس دوم • مرنپتاه • آمنمسس • ستی دوم • سیپتاه • تااوسرت♀ دودمان ۲۰ ست‌ناخت • رامسس سوم • رامسس چهارم • رامسس پنجم • رامسس ششم • رامسس هفتم • رامسس هشتم • رامسس نهم • رامسس دهم • رامسس یازدهم دورهٔ سوم میانی (۵۲۵–۱۰۶۹ پ. م.) دودمان ۲۱ اسمندس • آمنم‌نیسو • پسوسنس یکم • آمنم‌اوپه • اوسورکن ارشد • سی‌آمون • پسوسنس دوم دودمان ۲۲ ششونک یکم • اوسورکن یکم • ششونک دوم • تاکلوت یکم • اوسورکن دوم • تاکلوت دوم • ششونک سوم • پامی • ششونک پنجم • اوسورکن چهارم دودمان ۲۳ پدوباست • ششونک چهارم • اوسورکن سوم • تاکلوت سوم • رودامون • ایوپوت دودمان ۲۴ تفناخت • باکنرانف دودمان ۲۵ پیانخی • شاباکا • شبیتکو • تاهارکا • تانوت‌آمون دودمان ۲۶ پسامتیخ یکم • نخو • پسامتیخ دوم • وهیب‌رع • آماسیس دوم • پسامتیخ سوم دورهٔ پایانی (۵۲۵–۳۳۲ پ. م.) دودمان ۲۷ کمبوجیه دوم • داریوش بزرگ • خشایارشا • اردشیر یکم • داریوش دوم دودمان ۲۸ آمیرتائوس دودمان ۲۹ نفارود یکم • هاکور دودمان ۳۰ نک‌تانبو یکم • تئوس • نک‌تانبو دوم دودمان ۳۱ اردشیر سوم • اردشیر چهارم • داریوش سوم دوران بطلمیوسی (هلنی) (۳۳۲–۳۰ پ. م.) دودمان آرگید اسکندر مقدونی • فیلیپ سوم مقدونی • اسکندر چهارم دودمان بطلمیوسی بطلمیوس یکم • بطلمیوس دوم • بطلمیوس سوم • بطلمیوس چهارم • بطلمیوس پنجم • بطلمیوس ششم • بطلمیوس هفتم • بطلمیوس هشتم • بطلمیوس نهم • بطلمیوس دهم • بطلمیوس یازدهم • بطلمیوس دوازدهم • برنیس چهارم♀ • کلئوپاترای هفتم♀ • بطلمیوس پانزدهم ♀ فرعون مؤنث ن ب و تخت جمشید کاخ‌ها تَچَر • کاخ ه • آپادانا • هَدیش • صدستون • سه‌در • کاخ ملکه و موزه • کاخ ج • دروازه کشورها دیگر بخش‌ها تالار چهارستون • آرامگاه اردشیر دوم • آرامگاه اردشیر سوم • خیابان سپاهیان • پلکان‌ها • دیوارها و برج‌های پدافندی • حرمسرا • خزانه • دروازه نیمه تمام جغرافیای محل کوه چمگان (رحمت) • رود پلوار • دشت مرودشت سازندگان داریوش بزرگ • خشایارشا • اردشیر یکم سنگ‌نبشته‌ها کتیبه اردشیر یکم در تخت جمشید • کتیبه سلوک • کتیبه‌های پی‌بنای کاخ آپادانا تخت جمشید • کتیبه پی‌بنای دیوار جنوبی تخت جمشید • (پارسی یکم • پارسی دوم • بابلی • عیلامی) • کتیبه اردشیر یکم در تخت جمشید • سنگ‌نبشته پنجره کاخ تچر • سنگ‌نبشته درگاه کاخ تچر • کتیبه دروازه ملل • کتیبه کاخ هدیش • کتیبه‌های گنجینه تخت جمشید پژوهشگران هایدماری کخ • اریک فریدریش اشمیت • علیرضا شاپور شهبازی مرتبط آئین نوروزی در تخت جمشید • جشن‌های ۲۵۰۰ ساله • تنگه بلاغی • سد سیوند • لوح‌های گلی تخت جمشید • سنجش درازا و شمارگان در معماری تخت جمشید • کتاب راهنمای مستند تخت جمشید • موزه هخامنشی • خیک • معماری هخامنشیان • سنگ نبشته‌های هخامنشی • هنر دوره هخامنشیان رده داده‌های کتابخانه‌ای WorldCat Identities VIAF: 282770127 LCCN: n81070675 ISNI: 0000 0000 6300 8852 GND: 118808109 SELIBR: 259706 SUDOC: 050588400 BNF: cb150689088 (داده‌ها) ULAN: 500354810 NLA: 66228176 NKC: mzk2005313022 BNE: XX1153338 ن ب و حاکمان در قلمرو شاهنشاهی هخامنشی درخت خانوادگی - پادشاهی هخامنشیان شاه شاهان شاهنشاهی هخامنشیان هخامنش آریارمنه آرشام‎ چیش‌پیش کوروش یکم کمبوجیه یکم کوروش دوم کمبوجیه دوم بردیا گئومات داریوش یکم خشایارشا یکم اردشیر یکم خشایارشا دوم سغدیانه داریوش دوم اردشیر دوم اردشیر سوم اردشیر چهارم داریوش سوم اردشیر پنجم ساتراپ های لیدیه تابالوس مازارس هارپاگ Oroetus Bagaeus هوتن آرتافرنه یکم آرتافرنه دوم Pissuthnes تیسافرن کوروش کوچک تیسافرن تیثرئوستس تیروز استروتاس وادفرداد اسپیتریداتس ساتراپ های فریگیه هلسپونت Mitrobates Megabazus مگاباتس Oebares II اردوز Pharnabazus I فارناک دوم Pharnabazus II Ariobarzanes Artabazus II فره‌وز سوم آرسیتس ساتراپ های کاپادوکیه داتامش Ariamnes I Mithrobuzanes Ariarathes I حاکمان یونانی شهرهای آسیای کوچک میلتیاد Demaratus Gongylos Eurysthenes Prokles Histiaeus آریستاگوراس تمیستوکلس Archeptolis Aridolis Amyntas II Philiscus خاندان لیکیه Kheziga Kybernis Kuprilli Harpagus Teththiweibi Kheriga Kherei Arbinas Artembares Artumpara Mithrapata Perikle خاندان کاریا Lygdamis I آرتمیس یکم Pisindelis Lygdamis II Adusius (satrap) Hecatomnus ماسول Artemisia II Idrieus آدا پیکسوداروس اورونتوباتس آدا پادشاهان مقدونیه آمونتاس یکم مقدونی اسکندر یکم مقدونی kings of Tyre Mattan IV Boulomenus Abdemon Evagoras Eugoras Azemilcus Kings of Sidon Eshmunazar I Tabnit Queen Amoashtart Eshmunazar II Bodashtart Yatonmilk Anysos Tetramnestos Baalshillem I Baana Baalshillem II Abdashtart I Tennes Evagoras II Abdashtart II Abdashtart III ساتراپ های ارمنستان آرداشیر اروندی یرواند یکم داریوش سوم یرواند دوم ساتراپ های مصر آریاوندا Pherendates هخامنش آرشام Pherendates II ساباس ماسیشته ساتراپ های باختر ویشتاسپ دادارشی Masistes بسوس ساتراپ های ماد ویدرنه ویدرنه دوم آتروپات ساتراپ های کیلیکیه Syennesis Camisares Mazaeus آرشام سایر ساتراپ های شناخته شده Megabyzus, ابروکومس, Belesys (سوریه) وهوکه (ورکان) ساتی‌برزن (آریا) Atizyes (فریگیه) Phrataphernes (پارت) آریوبرزن (پارس) آبولیتس (شوش) Mazaeus (بابل) از سال ۳۳۰ پ.م در بیشتر مناطق، حاکمان هلنی جایگزین حاکمان هخامنشی شدند. برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=خشایارشا&oldid=30938835» رده‌ها: ۵۱۸ (پیش از میلاد) اخشورش افراد جنگ ایران و یونان اهالی ایران در سده ۵ (پیش از میلاد) ایرانیان در جنگ‌های ایران و یونان پادشاهان ایرانی کشته‌شده پادشاهان شاهنشاهی ایران پادشاهان کتاب مقدس عبری جرم‌های ۴۶۵ (پیش از میلاد) جنگ ترموپیل حاکمان سده ۵ (پیش از میلاد) خانواده داریوش بزرگ خشایارشا یکم درگذشتگان ۴۶۵ (پیش از میلاد) دودمان بیست و هفتم مصر زادگان ۵۱۸ (پیش از میلاد) سیاستمداران ترورشده اهل ایران شاهان ایران شاهان مقتول شاهان مقتول سده ۵ (پیش از میلاد) شاهان هخامنشی فرعون‌های دودمان هخامنشی در مصر کتاب استر نام‌برده‌ها بدست هرودوت نبرد سالامیس رده‌های پنهان: مقاله‌هایی که تجمیع ارجاع در آن‌ها ممنوع است مقاله‌های دارای واژگان به زبان غیر فارسی مقالات دارای جعبه اطلاعات خطاهای یادکرد: شابک مقاله‌های دارای مستندات مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های VIAF مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های LCCN مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های ISNI مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های GND مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های SELIBR مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های BNF مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های ULAN مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های NLA ویکی‌سازی رباتیک این صفحه آخرین‌بار در ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱ ساعت ‏۱۳:۳۸ ویرایش شده‌است. همهٔ نوشته‌ها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید. ویکی‌پدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکی‌مدیا است. سیاست محرمانگی دربارهٔ ویکی‌پدیا تکذیب‌نامه‌ها نمای تلفن همراه توسعه‌دهندگان آمار اظهارنامهٔ کوکی